loading...
قیام امام حسین
kh بازدید : 2 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

هدف عالی قیام امام حسین (علیه السلام) از زبان خود ایشان

قیام مقدس و پرشکوه امام حسین (ع) ریشه در انحراف‏های بنیادی و اساسی در جامعه اسلامی داشت . این انحراف‏ها زائیده انحراف حکومت‏اسلامی از مسیر اصلی خود از سقیفه به بعد بود . که پس از شهادت‏علی (ع) کلا به دست‏ سلسله سفیانی و حزب ضد اسلامی اموی افتاد .

به‏گواهی اسناد تاریخی ، سران این حزب هیچ اعتقادی به اسلام و اصول‏آن نداشتند (1) و ظهور اسلام و به قدرت رسیدن پیامبر اسلام(ص) را ، جلوه‏ای از پیروزی تیره بنی‏هاشم بر تیره بنی‏امیه ، در جریان‏ کشمکش قبیلگی در درون طایفه بزرگ قریش می‏دانستند (2) . و با یک‏حرکت‏خزنده ، به تدریج در پوشش اسلام به مناصب کلیدی دست‏یافتند (3) و سرانجام از سال چهلم هجری ، حکومت اسلامی و سرنوشت ومقدرات امت اسلامی به دست این حزب افتاد و پس از بیست‏سال حکومت‏معاویه ، و به دنبال مرگ وی ، پسرش یزید به قدرت رسید که اوج‏انحراف بنیادی ، و جلوه‏ای آشکار از ظهور «جاهلیت نو» در پوشش‏ظاهری اسلام بود (4) .

امام حسین (ع) نمی‏توانست در برابر چنین‏فاجعه‏ای سکوت کند و احساس وظیفه می‏کرد که در برابر این وضع ، اعتراض و مخالفت کند . سخنان ، نامه‏ها و سایر اسنادی که از امام‏حسین (ع) به دست ما رسیده ، به روشنی گویای این مطلب است . این‏اسناد بیانگر آن است که از نظر امام ، پیشوا و رهبر مسلمانان‏شرائط و ویژگی‏هایی دارد که امویان فاقد آنها بودند و اساس‏انحراف‏ها و گمراهیها این بود که عناصر فاسد و غیر لایق ، تکیه برمسند خلافت اسلامی و جایگاه والای پیامبر زده بودند و حاکمیت وزمامداری آنها ، آثار و نتائج‏بسیار تلخ و ویرانگری به دنبال‏آورده بود .

kh بازدید : 2 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

قيام حسينى
يزيد پس از معاويه بر تخت حكومت اسلامى تكيه زد و خود را اميرالمؤمنين خواند و براى اين كه سلطنت ناحق و ستمگرانه اش را تثبيت كند, مصمم شد براى نامداران و شخصيتهاى اسلامى پيامى بفرستد و آنان را به بيعت با خويش بخواند. به همين منظور, نامه اى به حاكم مدينه نوشت و در آن يادآور شد كه براى من از حسين (ع )بيعت بگير و اگر مخالفت نمود بقتلش برسان .


حاكم اين خبر را به امام حسين (ع )رسانيد و جواب مطالبه نمود. امام حسين (ع ) چنين فرمود: انا لله و انا اليه راجعون و على الاسلام السلام اذا بليت الامة براع مثل يزيد.(17) آن گاه كه افرادى چون يزيد, (شرابخوار و قمارباز و بي ايمان و ناپاك كه حتى ظاهر اسلام را هم مراعات نمي كند) بر مسند حكومت اسلامى بنشيند, بايد فاتحه اسلام را خواند.(زيرا اين گونه زمامدارها با نيروى اسلام و به نام اسلام , اسلام را از بين ميبرند.)


امام حسين (ع ) مي دانست اينك كه حكومت يزيد را به رسميت نشناخته است,اگر در مدينه بماند به قتلش مي رسانندش, لذا به امر پروردگار, شبانه و مخفى از مدينه به سوى مكه حركت كرد. آمدن آن حضرت به مكه , همراه با سرباز زدن او از بيعت يزيد, در بين مردم مكه و مدينه انتشار يافت , و اين خبر تا به كوفه هم رسيد.

 

كوفيان ازامام حسين (ع ) كه در مكه به سر مي برد دعوت كردند تا به سوى آنان آيد و زمامدار امورشان باشد. امام (ع ) مسلم بن عقيل , پسر عموى خويش را به كوفه فرستاد تا حركت و واكنش اجتماع كوفى را از نزديك ببيند و برايش بنويسد. مسلم به كوفه رسيد و با استقبال گرم و بي سابقه اى روبرو شد, هزاران نفر به عنوان نايب امام (ع ) با او بيعت كردند, و مسلم هم نامه اى به امام حسين (ع ) نگاشت و حركت فورى امام (ع ) را لازم گزارش داد.


هر چند امام حسين (ع ) كوفيان را به خوبى مي شناخت , و بي وفايى و بي دينيشان را در زمان حكومت پدر و برادر ديده بود و مي دانست به گفته ها و بيعتشان با مسلم نمي توان اعتماد كرد, و ليكن براى اتمام حجت و اجراى اوامر پروردگار تصميم گرفت كه به سوى كوفه حركت كند.با اين حال تا هشتم ذيحجه , يعنى روزى كه همه مردم مكه عازم رفتن به منى بودند (18) و هر كس در راه مكه جا مانده بود با عجله تمام مي خواست خود را به مكه برساند, آن حضرت در مكه ماند و در چنين روزى با اهل بيت و ياران خود, از مكه به طرف عراق خارج شد و با اين كار هم به وظيفه خويش عمل كرد و هم به مسلمانان جهان فهماند كه پسر پيغمبر امت , يزيد را به رسميت نشناخته و با او بيعت نكرده ,بلكه عليه او قيام كرده است .


يزيد كه حركت مسلم را به سوى كوفه دريافته و از بيعت كوفيان با او آگاه شده بود, ابن زياد را (كه از پليدترين ياران يزيد و از كثيفترين طرفداران حكومت بنى اميه بود) به كوفه فرستاد.ابن زياد از ضعف ايمان و دورويى و ترس مردم كوفه استفاده نمود و با تهديد وارعاب , آنان را از دور و بر مسلم پراكنده ساخت , و مسلم به تنهايى با عمال ابن زياد به نبرد پرداخت , و پس از جنگى دلاورانه و شگفت , با شجاعت شهيد شد.(سلام خدا بر او باد).و ابن زياد جامعه دورو و خيانتكار و بي ايمان كوفه را عليه امام حسين (ع ) برانگيخت , و كار به جايى رسيد كه عده اى از همان كسانى كه براى امام (ع ) دعوتنامه نوشته بودند, سلاح جنگ پوشيدند و منتظر ماندند تا امام حسين (ع ) از راه برسد و به قتلش برسانند.


امام حسين (ع ) از همان شبى كه از مدينه بيرون آمد, و در تمام مدتى كه در مكه اقامت گزيد, و در طول راه مكه به كربلا, تا هنگام شهادت , گاهى به اشاره , گاهى به صراحت , اعلان ميداشت كه :

مقصود من از حركت , رسوا ساختن حكومت ضد اسلامى يزيد وبرپاداشتن امر به معروف و نهى از منكر و ايستادگى در برابر ظلم و ستمگرى است وجز حمايت قرآن و زنده داشتن دين محمدى هدفى ندارم .

و اين مأموريتى بود كه خداوند به او واگذار نموده بود, حتى اگر به كشته شدن خود و اصحاب و فرزندان و اسيرى خانواده اش اتمام پذيرد.


رسول گرامى (ص) و اميرمؤمنان (ع) و حسن بن على (ع) پيشوايان پيشين اسلام, شهادت امام حسين (ع) را بارها بيان فرموده بودند.حتى در هنگام ولادت امام حسين (ع ),رسول گرانمايه اسلام (ص ) شهادتش را تذكر داده بود. (19) و خود امام حسين (ع ) به علم امامت ميدانست كه آخر اين سفر به شهادتش مي انجامد, ولى او كسى نبود كه در برابر دستور آسمانى و فرمان خدا براى جان خود ارزشى قائل باشد, يا از اسارت خانواده اش واهمه اى به دل راه دهد. او آن كس بود كه بلا را و شهادت را سعادت مي پنداشت . (سلام ابدى خدا بر او باد) .


خبر شهادت حسين (ع ) در كربلا به قدرى در اجتماع اسلامى مورد گفتگو واقع شده بود كه عامه مردم از پايان اين سفر مطلع بودند. چون جسته و گريخته, از رسول الله (ص ) و اميرالمؤمنين (ع ) و امام حسن بن على (ع ) و ديگر بزرگان صدر اسلام شنيده بودند. بدين سان حركت امام حسين (ع ) با آن درگيري ها و ناراحتي ها احتمال كشته شدنش را در اذهان عامه تشديد كرد.

 

به ويژه كه خود در طول راه مي فرمود: من كان باذلا فينا مهجته و موطنا على لقاء الله نفسه فليرحل معنا. (20) هر كس حاضر است در راه ما از جان خويش بگذرد و به ملاقات پروردگار بشتابد,همراه ما بيايد. و لذا در بعضى از دوستان اين توهم پيش آمد كه حضرتش را از اين سفر منصرف سازند، غافل از اين كه فرزند على بن ابى طالب (ع ) امام و جانشين پيامبر, و از ديگران به وظيفه خويش آگاه تر است و هرگز از آنچه خدا بر عهده او نهاده، دست نخواهد كشيد.


بارى امام حسين (ع ) با همه اين افكار و نظريه ها كه اطرافش را گرفته بود به راه خويش ادامه داد, و كوچكترين خللى در تصميمش راه نيافت .سرانجام  رفت, و شهادت را دريافت. نه خود تنها, بلكه با اصحاب و فرزندان كه هر يك ستاره اى درخشان در افق اسلام بودند, رفتند و كشته شدند,و خون هايشان شن هاى گرم دشت كربلا را لاله باران كرد تا جامعه مسلمانان بفهمد يزيد (باقيمانده بسترهاى گناه آلود خاندان اميه) جانشين رسول خدا نيست , و اساسا اسلام از بنى اميه و بنى اميه از اسلام جداست.

kh بازدید : 2 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

 

جاودانگی قیام امام حسین علیه السلام

حادثه عاشورا از دلخراش ترین وقایع تاریخ اسلامی به شمار می رود. این رخداد از هنگامه وقوع تاکنون مورد اهتمام و توجخ انسان های آزاده قرار گرفته است. متفکران و نویسندگان مسلمان و غیر مسلمان از زاویه های گوناگون آن را کاویده و به موضوعاتی از این دست نظر افکنده اند: 

علل شکل گیری و پیدایش حادثه کربلا؛ درس های عاشورا؛ حضور زنان؛ گریه و عزاداری؛ تحیف ها و ... . 

و البته هنوز جای مباحث بسیار تاریخی، اخلاقی و انسانی، جهت پژوهش های عمیق خالی است. یکی از پرسش هایی که مطرح است و در لابه لای نوشته ها به اجمال بدان پرداخته شده، راز جاودانگی این قیام است. با آنکه قیام های بسیار در تاریخ بشریت و نیز دوره های اسلامی به وقوع پیوسته، اما کشش و جاذبه و ژرفایی حادثه عاشورا در آن مشهود نیست. چه تفاوتی ماهوی میان آنها وجود دارد؟ چه رمز و رازی در این قیام و رخداد نهفته است؟ 

آیا تا به حال از خود پرسیده ایم که: 
1. اجتماع مردم در این ایام، و تجمع وصف ناشدنی روزهای تاسوعا و عاشورا به ویژه در کشورهای شیعه نشین از چه نیرویی تغذیه می کند؟ چرا گذشت قرن ها، نه تنها از نشاط آن نکاسته بلکه سال به سال بر رونق آن افزوده است؟ 

2. حضور گسترده نیروهای جوان که همه تعلق های جوانی اعم از مد لباس تا خواب سنگین را کنار نهاده اند، چگونه توجیه می شود؟ جوانان با ایده ها و حساسیت های متفاوت، که انرژی غیر قابل کنترل و روحیه ای گریزان از توصیه و پند دارند، چرا عمیقاً جذب این حادثه می شوند؟ 

3. نمایش زیبای هیئت های عزاداری و دسته های سینه زنی بدون آموزش های فنی و درازمدت که بسا زیباتر از رژه دسته های نظامی صورت می گیرد، آن هم با تنوع فراوان، بر حسب عرف ها و عادت های بومی و منطقه ای، چگونه تحلیل می شود؟ بسیار دیده می شود که سربازان بعد از آموزشی درازمدت به خوبی از عهده وظایف خود برنمی آیند، اما دسته های عزاداری خودآموز، آرایشی زیبا پیدا می کنند؟ 

4. چه چیزی مردم را در ایام محرم به احسان ها و ایثارهای بزرگ مالی وامی دارد؟ اطعام ها و خوان های گسترده در این ایام از چه عاملی سرچشمه می گیرد؟ با آن که برای جلب احسان های کم تراز این به تبلیغاتی گسترده و برنامه ریزی های درازمدت، نیاز است. 

این همه پس از قرن های متمادی که از حادثه کربلا گذشته، و بدون کمترین جبر و تشویق دنیایی و حکومتی چه توجیهی دارد. 

این نوشتار بر آن است تا اندازه ای در مورد این پرسش بررسی و کاوش کند. می توان علل و عوامل متعددی برای این جاودانگی برشمرد؛ مانند: 

1. انتساب امام حسین علیه السلام و فرزندانش به رسول خدا . 

2. حضور زنان و کودکان . 

3. نهایت درنده خویی و ستمگری یزیدیان . 

4. مشیت الهی .

5. ماهیت انسانی قیام عاشورا . 

به نظر می رسد نمی توان ماندگاری و جاودانگی را به یک راز و سبب منتهی کرد، بلکه تمامی علل و عوامل پیش گفته در آن مدخلیت دارد. 

سه عامل نخست واضح است و پیرامونش بسیار نوشته شده است. عامل چهارم شاید همان باشد که در پاره ای احادیث بدان اشاره می شود مانند: 

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: انّ لقتل الحسین علیه السلام حرارة فی قلوب المومنین لاتبرد ابداً. (1) 

«شهادت امام حسین علیه السلام را در دل های مومنان شراره ای است که هیچگاه خاموش نشود.» حقیقتاً تاثیر عوامل غیبی و آسمانی بر ماندگاری این حادثه را نمی توان انکار کرد. 

به گمان ما عامل پنجم جایگاه ویژه ای دارد، گرچه علل چهارگانه دیگر هر یک تاثیر خود را می گذارد. چرا که این عامل بیشتر، عمق معرفت، انتخاب، اراده، تصمیم گیری و زیبایی عمل امام حسین و همراهانش را نشان می دهد. به تعبیر دیگر حسن فاعلی و حسن فعلی حادثه عاشورا، با این علت بیشتر نمایان می گردد. 

این نوشتار می خواهد به اختصار حادثه کربلا را از این زاویه مورد مطالعه قرار دهد. در این جهان، آیین ها، مرام ها و حوادث تاریخی هر چه انسانی تر باشد و به جوهره وجودی انسان نزدیک تر، ماندگارتر خواهند بود. 

حادثه عاشورا نیز چنین است. نمی بایست آن را تنها از زاویه انتساب به خاندان پیامبر بررسی کرد و یا تنها بر عوامل غیبی پای فشرد و یا اوج درنده خویی یزیدیان را منظور داشت و یا بر حضور زنان و کودکان تاکید ورزید، بلکه آن را به عنوان حادثه ای که تمام اصول و ضوابط انسان در آن منظور شده و هیچ امر غیر انسانی در ناحیه هدف و روش در آن به چشم نمی خورد، مطالعه کرد. گاه انسان ها درباره اهداف و روش های انسانی، خوب سخن می گویند و نیک قلم می زنند.

 برخی این هدف ها و روش ها را در عادی ترین شرایط زندگی پیاده می کنند. اعجاز و اعجاب حادثه عاشورا در آن است که در ناگوارترین شرایط زندگی، گروهی ذره ای از اهداف، روش ها و منش های انسانی تخطی نمی کنند و آن را در دشوارترین شرایط، عینیت می بخشند. 

انسانی بودن این حادثه را در دو بعد هدف ها و روش ها پی می گیریم: 

الف- اهداف 
آرمان ها و اهدافی که امام حسین و یارانش از آغاز حرکت تا شهادت و اسارت بر آن پای می فشردند، کاملاً انسانی است که به برخی از آن اشاره می شود: 

1. آگاهی بخشی 
آگاهی بخشی، هوشیار کردن انسان ها، و از جهالت و سرگردانی درآوردن آنها، از عالی ترین اصول انسانی به شمار می رود.

kh بازدید : 3 سه شنبه 17 دی 1392 نظرات (0)

امام حسين (ع) با اين كه مى‏دانست شهيد مى‏شود ، چرا اقدام به قيام كرد؟

بسم الله الرحمان الرحيم

 با عرض سلام و خسته نباشيد ! عده اي از افرادي که دنبال پيدا کردن نقص و اشکال از عملکرد امامان مي‌باشند ، در شبکه ها... طرح ميکنند که اگر امام حسين (عليه السلام) عالم بر شهادتش بود ، چرا به طرف كربلا رفت ؟ چنانچه صدمه رساندن خود از محرمات است !!!!

اين تفکري که بي‌سوادان و بهانه جويان دارند .

آيا اين سخن صحيح است ؟ چرا؟

پاسخ :

يكي از شبهاتي که ممكن است ذهن خواننده يا شنونده روضه امام حسين عليه السلام را به خود مشغول كند اين است که امام حسين عليه السلام با اين کار خود را به هلاکتي انداخته اند که خداوند در قرآن با آيه « وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ؛ خود را با دستهايتان به هلاکت نيندازيد » نهي کرده است . وانجام اين کار، خود کشي است

چطور ممكن است امام حسين عليه السلام که فرزند رسول گرامي اسلام و امير المؤمنين عليه السلام است و با دين اسلام آشنايي كامل دارد  چنين كاري كرده باشند ؟

براي رسيدن به جواب از اين شبهه مقدمه اي را در مورد معناي آيه « هلاكت » اشاره مي نماييم تا معني هلاکت حرام مشخص شود ، تا بعد ببنيم كه آيا اين عنوان در مورد قيام بزرگ امام حسين عليه السلام صدق مي‌کند يا خير .

خداوند در قرآن في فرمايند :

وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ . البقره / 195 .

 در راه خدا انفاق کنيد و خود را با دستهايتان به هلاکت نيندازيد و نيکي کنيد که خداوند نيکو کاران را دوست دارد .

« تهلکة» در اين آيه به معناي هلاکت است و مقصود از آن هر کاري است که انجام آن به انسان ضرر بزرگي بزند که تحمل آن در حالت عادي ممکن نيست ؛ مانند فقر يا مريضي يا مرگ .

اين آيه کريمه در ابتدا به انفاق در راه خدا ؛ يعني فداکاري در راه وي و بخشش در طريقي که او مي‌پسندد ، دعوت و پس از آن از انداختن خود در هلاکت منع مي نمايد . پس مراد از هلاكت در اين آيه ، هلاکتي است که از ترک فداکاري و از خود گذشتگي در راه خدا نشأت مي گيرد .

سپس مي‌فرمايد " و نيکي کنيد" . يعني با فداکاري و از خودگذشتگي در راه خدا از نيکو کاران باشيد ؛ پر واضح است که هر نوع فداکاري ، فداکاري نيکو نمي باشد وهر بخششي محبوب و پسنديده درگاه خداوند نيست ؛ زيرا اگر چنين بود بايد فداکاري هاي ديوانگان و نادانان نيز ، در نزد خداوند پسنديده باشد .

فداكاري و از جان گذشتگي مورد پسند خداوند شرايطي دارد كه مهمترين آن ، اين دو شرط است :

1. فداکاري و از خود گذشتگي در راه و هدفي باشد كه عقلاي عالم آن را مي‌پسندند ؛ و گر نه اگر از محدوده عقل خارج شده و داخل در اعمال جنون آميز يا ناخود آگاه شود ، مورد پسند خداوند نخواهد بود ؛

2 . آن چه در راه او هديه مي‌شود از نظر ارزش ، از خود هديه ، داراي برتري و فضيلت باشد ؛ مانند گذشتن از مال براي به دست آوردن علم يا سلامتي . و يا قرباني کردن حيواني براي تامين نياز غذايي انسان . در يك كلام ،هرچه هدف والاتر باشد فداکاري در راه آن برتر و کامل تر است .

اين دو مطلب ، دو شرط اساسي از شروطي هستند که بايد در هر بخشش و انفاق و فداکاري رعايت شود تا آن فداکاري نيکو بوده و در راه خدا به حساب آيد .

با اين مقدمه ، به خوبي مشخص مي شود که قيام امام حسين عليه السلام به طور کامل در راه خدا بوده است ؛ زيرا و اين دو شرط را به نحو كامل داشته است ؛ بنابراين تمام فداكاري هايي كه آن حضرت در روز عاشورا انجام داده‌اند ، در راه خدا و مورد رضايت الله بوده است.

خلاصه اينکه : آيه هلاکت ( يا هر دليلي که خودکشي را حرام مي کند ) شامل هر گونه خود را به  خطر انداختن نمي شود ؛ و قرباني کردن جان و مال را اگر براي هدفي بزرگ و شريف - مثل آن قيام جاودان امام حسين عليه السلام – باشد ، حرام نمي کند ؛ چون در فداکاري هاي حضرت شروط فداکاري شريف و از خود گذشتگي مقدس به بهترين نحو موجود است .

اگر نبود فداکاري حسين عليه السلام در روز عاشورا ، اسلام ، قرآن و هر آن‌چه پيامبران در طول تاريخ آورده بودند ، در زير آوار بدعت ها ، سياه نمايي ها و انحرافاتي که خلفاي پيشين به وجود آورده بودند دفن مي‌شد و اثري از آن باقي نمي‌ماند ؛ همانطور که اديان گذشته در زير اين رسوبات مدفون شد و اثر درستي از آن‌ها بر جاي نماند .

پس قيام امام حسين عليه السلام هم عقلائي است و هم هدفي كه آن حضرت دارد ، از دادن جان و مال و فرزند و در يك كلمه تمام هستي ، باارزش‌تر است .

موفق باشيد

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 34
  • کدهای اختصاصی

    كد نوحه

    كد مداحی

    Google

    در اين وبلاگ
    در كل اينترنت
    وبلاگ-کد جستجوی گوگل
    منبع بهترین کدهای جاوااسکریپت